فرشته را ز حلاوت دهان پر آب شود


چو از حرارت می دلبرم لبان لیسد

روان ز دیدهٔ افلاکیان شود جیحون


نصال تیرت اگر قبضهٔ کمان لیسد

به خاک خفتهٔ تیغ تو از حلاوت زخم


زبان برآورد و زخم را دهان لیسد